گلولههای دوئل عراقچی- ویتکاف/ کارتهای ایران در بازی دیپلماسی چیست؟

دوام یا افول هر توافقی وابسته به تامین یا عدم تامین منافع واحد سیاسی متعهد به آن است. هنگامی که دولت نخست ترامپ احساس کرد که اجرای کامل «برجام» در راستای سیاستهای خاورمیانهای واشنگتن نیست تصمیم گرفت تا از این توافق خارج شده و کمپین «فشار حداکثری» را علیه تهران احیا کند. در آن زمان ترامپ مدعی بود که ایرانیان در میز مذاکره آمریکا را شکست داده و توانستند توافقی به نفع خود تنظیم کنند. در آن زمان با وجود مخالفت جامعه جهانی، اعضای شورای امنیت و تروئیکای اروپایی، اما دولت وقت آمریکا تصمیم گرفت تا از برجام خارج و سطح فشارها را برای «تغییر رفتار» ایران افزایش دهد. این رخداد با آنکه برای ما «خاطرهای تلخ» از دیپلماسی با آمریکا به یادگار گذاشت، اما این درس را برای ما اصحاب فکر و اندیشهورزان نیز داشت که هیچ توافق، اتحاد، ائتلاف، دشمنی یا رقابتی تا ابد برقرار نیست و هر لحظه ممکن است تغییر کند.
شکست کاملا هریس و کمپین انتخاباتی کاملا هریس در نوامبر ۲۰۲۴ زمینه بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید را فراهم آورد. در بازه زمانی ۲۰۲۰ الی ۲۰۲۴ منطقه غرب آسیا به غیر از رخداد «طوفان الاقصی» و تنشهای منطقهای پس از آن در وضعیت «انجماد تنش» قرار داشت و تمام بازیگران به سمت توسعه روابط راهبردی یا کنترل تنش در پروندههای مختلف حرکت کرده بودند. بازگشت ترامپ به کاخ سفید و مشخص شدن چهرههای کلیدی تیم سیاست خارجی وی بار دیگر سیستم امنیتی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است. در دوران جدید واشنگتن بیش از گذشته با تلآویو، ریاض و ابوظبی هماهنگ است و قصد دارد تا با کمک متحدان خود نظم منطقه غرب آسیا را از طریق مهار ایران هستهای، توسعه پیمان ابراهیم و عملیاتی کردن کریدور آیمک تغییر دهد. در این روند به نظر میرسد دولت ترامپ صبر بایدن را نداشته و قصد دارد خیلی سریع در پروندههای مورد اشاره به نتیجه برسد.
روز شنبه ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در حالی سیدعباس عراقچی وزیر خارجه ایران و استیو ویتکاف نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه راهی مسقط خواهد شد که به عقیده کارشناسان واشنگتن قصد دارد تا «دیپلماسی قایقهای توپدار» را در قبال تهران آزمایش کند. در این مدل طرف مقابل با استفاده از کارتهای بازی متعدد (بمبافکنهای راهبردی در دیگور گارسیا، ناوهای هواپیمابر ترومن و وینسون در دریای سرخ، توان هوایی اسرائیل و ابزار تحریم) قصد دارد تا شروط خود را بر تیم مذاکره کننده ایرانی دیکته کرده و توافقی به مانند تسلیم لیبی در برابر غرب به دست آورد. با آنکه ترامپ در جریان دیدار با نتانیاهو هیچ قولی در خصوص پیادهسازی مدل «لیبی» در قبال تهران را نداد، اما به نظر میرسد «شاهینهای دولت ترامپ» مانند مایک والتز و مارکو روبیو به دنبال پیادهسازی چنین مدلی هستند. در چنین شرایطی سوال کلیدی آن است که عراقچی با چه پشتوانه راهبردی، پس از تحولات اخیر منطقه و عدم قصد ایران برای ساخت سلاح اتمی، قصد دارد تا ویتکاف را متقاعد به امضای توافق متوازن با تهران کند؟
تولید ابزارهای قدرت مهمترین پیشزمینه برای ورود به هر میز مذاکرهای است. اساسا اگر دولت چهاردهم بدون تکیه بر مولفههای قدرت کشور وارد مذاکره با دولت ترامپ شود، نه تنها امتیازی به دست نخواهد آورد، بلکه بیش از گذشته کشور را در برابر تهدیدات بیرونی آسیبپذیر خواهد کرد. این موضوع ربطی به دعواهای جناحی یا بازیهای سیاسی ندارد بلکه ارتباط مستقیمی با منافع ملی کشور دارد. برهمین اساس برخی تحلیلگران معتقدند وزیر خارجه دولت چهاردهم پیش از سفر به مسقط باید از نیروهای مسلح بخواهد تا نخستین موشک قارهپیما ما برد بیش از ۵ هزار کیلومتر در شمال اقیانوس هند (در محیط پیرامونی جزیره دیگو گارسیا) آزمایش شود تا تهران با دست پر وارد میز مذاکره گردد. رونمایی از این ابزار قدرت بیشک در نظام محاسباتی طرف آمریکایی ایجاد تغییر خواهد کرد و میتواند به شکل موثری سایه جنگ را از کشور دور کند.
دیگر «کارت بازی» ایران در رویارویی با جمهوری خواهان را میتوان «امنیت انرژی» و تاثیرگذاری هرگونه ناامنی در خاورمیانه بر روی بازارهای جهانی دانست. یکی از سیاستهای کلیدی دولت جدید آمریکا وضع تعرفههای جدید بر دولتهای مختلف است تا از این طریق بتواند زمینه بازگشت مشاغل، سرمایهها و نیروهای آمریکایی به داخل این کشور را افزایش دهد. برای عملیاتی کردن این طرح آمریکا نیازمند یک دوره ثبات طولانی در بازارهای کلیدی مانند انرژی، طلا و ... است. برهمین اساس تهران باید این پیام را برای واشنگتن ارسال کند که هرگونه اقدام علیه مراکز اتمی- اقتصادی ایران با واکنش قاطع و سریع در میادین نفت و گاز منطقه پاسخ داده خواهد شد. چنین اقدام به معنای پایان یافتن عمر توافق پکن است. افزایش قیمت هر بشکه نفت تا ۲۵۰ دلار کابوس «اقتصادگرایان» اطراف ترامپ و عامل بازگشت تورم به اقتصاد داخلی ایالات متحده است. رونمایی از چنین گزینهای در صورت حرکت آمریکاییها به سمت استفاده از ابزار نظامی میتواند به مثابه ابزار بازدارنده جلوی ماشین جنگی سنتکام را در منطقه بگیرد.
چنین تهدیدی نه تنها ایران و آمریکا، بلکه منافع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. شاید به همین دلیل اماراتیها به جای بازی در زمین لابی اسرائیل برای جلوگیری از شکلگیری هرگونه توافق میان ایران- آمریکا، اینبار در نقش «پست چی» ظاهر شده و نامه ترامپ از طریق انور قرقاش به تهران منتقل شد. به گزارش «سی. ان. ان» سعودیها نیز در دوران جدید علاقه زیادی برای میانجیگری میان تهران- واشنگتن و جلوگیری از تشدید تنش در منطقه خلیج فارس دارند. معتبرسازی تهدید ایران علیه منابع انرژی و شاهراههای ارتباطی سبب شکلگیری نوعی ائتلاف عربی برای تشدید فشار بر واشنگتن و اقدام علیه سیاستهای لابی اسرائیل در «کی استریت» خواهد شد. اینگونه حصول توافق اتمی متوازن و منصفانه میان پزشکیان- ترامپ بیش از پیش در دسترس خواهد بود.